علت برجای نماندن نام دانشمندان ایرانی در قبل از اسلام

ــ ایران ــ قبل از اسلام‌‌

Iran's pre-Islamic

علت برجای نماندن نام دانشمندان ایرانی در قبل از اسلام

شکل گیری تمدن اسلامی پس از برقراری "نهضت ترجمه" در قلمرو امپراطوری اسلامی جرقه هایش زده شد . این نهضت زمانی آغاز شد که ایرانیان مسلمان شده توانستند رفته رفته در دستگاه حاکمیت خلفا نفوذ کرده و پست های حساس حکومتی را از آن خود کنند . خانواده مشهور "برامکه" را می توان از آن جمله دانست . عمدتاً شکل گیری تمدن اسلامی از زمان عباسیان که توسط همراهی و شجاعت ایرانیان پایه گذاری شد "ابومسلم خراسانی و کوشش هایش" آغاز گردید . در زمان امویان که قبل از عباسیان بودند ، نگاه خلفای اسلامی یک نگاه صرفاً اقتصادی به سرزمین های تحت اشغال خود بود . در آن زمان و چه به هنگام فتح ایران ، بنا به اسناد و روایت های باقیمانده ، مسلمانان ، چون "قرآن " را کلام و کتاب اصلی اعلام می کردند ، هرگونه علوم و کتب دیگری را غیر لازم دانسته و آنها را سوزانده و یا در درون آب می انداختند .

در تاریخ ابن خلدون "العلوم العقلیه و اصنافها" می خوانیم :
"وقتی کشور ایران فتح شد ، کتب بسیاری در آن سرزمین به دست تازیان افتاد ، سعد بن ابی وقاص به عمربن خطاب در خصوص آن کتب نامه نوشت و در ترجمه کردن آنها برای مسلمانان رخصت خواست . عمر بدو نوشت که آن کتابها را در آب افکنند ، چه اگر آنچه در آنها است ، راهنمایی است ، خدا ما را به رهنماتر از آن هدایت کرده است و اگر گمراهی است ، خدا ما را از شر آن محفوظ داشته . بنابراین آن کتابها را در آب یا در آتش افکندند ، و علوم ایرانیان که در آن کتب مدون بود ، از میان رفت و به دست ما نرسید . . . "

"ابوالفرج بن العبری" در "مختصرالدول" و "عبدالطیف بغدادی" در کتاب "الافاده والاعتبار" و" قفطی " در" تاریخ الحکماه" در شرح حال "یحیی نحوی" و "حاج خلیفه" در "کشف الطیون" و دکتر "صفا" در " تاریخ علوم عقلی" از سوختن کتب کتابخانه عظیم اسکندریه و گندی شاهپور و خوارزم توسط عرب سخن رانده اند .

"ابوریحان بیرونی" در "الآثارالباقیه" نوشته است :
چون "قتیبه بن مسلم" دوباره خوارزم ( از نواحی سرزمین ایران ) را پس از مرتد شدن اهالی فتح کرد ، "اسکجموک" را بر ایشان والی گردانید و قتیبه هر کس که خط خوارزمی می دانست و از اخبار و اوضاع ایشان آگاه بود و از علوم ایشان مطلع ، به کلی فانی و معدوم الاثر کرد و ایشان را در اقطار ارض منقرض ساخت و لذا اخبار و اوضاع ایشان به درجه ای مخفی و مستور مانده است که به هیچ وجه وسیله ای برای شناخت حقایق امور در آن بلاد بعد از ظهور اسلام در دست نیست .
. . . و چون قتیبه بن مسلم نویسندگان ایشان ( خوارزمیان ) را هلاک کرد و هربدان ایشان را بکشت و کتب و نوشته های آنانرا بسوخت ، اهل خوارزم اُمی ( بی سواد ) ماندند و در اموری که محتاج الیه ایشان بود فقط به محفوظات خود اتکا کردند ، و چون مدت متمادی گردید و روزگار دراز بر ایشان بگذشت امور جزیی مورد اختلاف را فراموش کردند و فقط مطالب کلی مورد اتفاق در حافظه آنان باقیماند .

"حاج خلیقه" مورخ معروف ترک در کتاب " کشف الفنون" نوشته:
"عرب در صدر اسلام بجز زبان و احکام و مسایل پزشکی به علم دیگری اهمیت نمی دادند و گفته می شود که عرب در هنگام فتح شهرها کتابهایی را که به دست می آوردند ، می سوزانیدند"

دکتر معین" در کتاب "مزدیسنا و ادب فارسی" می آورد:
"اعراب شهرها را با خاک یکسان و آتشکده ها را با آتش سوخته و موبدان را از دم تیغ گذرانده و کتب فضلای اُمت اعم از آنچه در مطلق علوم نوشته شده بودند یا تاریخ و مسایل مذهبی ، همه را نابود کردند"

"دولتشاه سمرقندی" در "تذکره الشعرا" می نویسد:
امیر عبداله بن طاهر که به روزگار خلفای عباسی امیر خراسان بود . روزی در نیشابور نشسته بود ، شخصی کتابی آورد و به تحفه پیش او نهاد ، پرسید که این چه کتاب است ؟ گفت : این قصه "وامق و عذراست" خوب حکایتی است که حکما به نام شاه انوشیروان جمع کرده اند . امیر فرمود که ما مردم قرآن می خوانیم و بغیر از قرآن و حدیث پیغمبری چیزی نمی خوانیم ما را از این کتاب در کار نیست و این کتاب تالیف مغان است و پیش ما مردود است ، فرمود آنان را در آب انداختند و حکم کرد که در قلمرو من هر جا که کتابت عجم و مغان باشد ، جمله بسوزانند .

با شواهد بالا بد نیست این نکته هم اشاره شود . عمدتاً اعراب قبل از اسلام از امر تألیف و تدوین اطلاع چندانی نداشتند و حاجتی هم آنان را بدین کار برنمی انگیخت و در تمام مدت وضع به همین منوال بود .

با این روحیه و دانش اعراب پس از دو قرن که از سلطه ی خود بر کشورهای تسخیر شده گذشت و هنگامیکه حکومتشان تثبیت شد ، رفته ، رفته اعراب فاتح که اکنون خلفای آنان به نام اسلام بر سرزمینهای تحت سلطه ی خود حکومت و حکمرانی می کردند . تحت تأثیر دانش و علم و همنشینی با اندیشمندان کشورهای تحت سلطه و همچنین به سفارش های قرآن و رسول خدا ، این خلفا به جایگاه دانشمندان و علوم پی برده و با استفاده از تمدن باستانی و علوم ایرانیان – هندیان – سومریان – مصریان – یونانیان و حتی چینیان ، نهضت عظیمی تحت حاکمیت عباسیان در امپراطوری اسلامی شکل گرفت که با عنوان "نهضت ترجمه" در تاریخ از آن نام برده میشود ( عامل اصلی آنهم باز ایرانیان بوده اند ) که در این نهضت با بهره گیری از کتب مختلف به زبانهای مختلف و ترجمه آنها به عربی زبان مسلط قرآنی و علمی و دیوانی آن زمان ، پایه های تمدن اسلامی ریخته شد .
تأثیرگذاری و نفوذ ایرانیان دانشمند و هشیار بر دستگاه حاکمه خلفای متعدد به ویژه خلفای عباسی و همچنین کارگزاران و والی های آنان ، باعث شد که خلفای اسلامی به پیامهای قرآن و حضرت محمّد (ص) مبنی بر اهمیت علم و عالم توجه کنند . از سویی هم امپراطوری گسترده اسلامی را دیگر نمی شد بدون توجه به اصول علمی حکومت داری و علم اداره کرد ، و علم و دانش به عنوان یک نیاز برای ادامه حکومت ، خود را تحمیل کرد به ویژه اینکه ممالک تحت سلطه ی مسلمانان از پیشینه تمدنی گسترده ای برخوردار بودند و مردمان باهوش و دانشی در آن سرزمینها می زیستند که سینه به سینه از تاریخ پر اعتبار و ارزشهای پیشینه ی خود باخبر بودند . و در جاهایی هم به دور از چشم مأموران خلیفه کتب و علومی را حفظ و یا مواردی از دانش را در ذهن خود محافظت نموده بودند . با این اوصاف از قرن دوم هجری به بعد خلفای اسلامی تحت مدیریت وزرای ایرانی تبار و باهوش خود ، اقدام به ترجمه کتب باقیمانده مختلف از تمدن های ایرانی و دیگر تمدن ها به زبان عربی نمودند . زبانی که پس از تسلط 200 ساله سیاسی نظامی و هم پذیرش دینی و قرآنی ، زبان رسمی و قالب و علمی امپراطوری شده بود . پس از این ترجمه ها بود که در این شکوفایی علمی امپراطوری اسلامی آغاز شد . این درخشانی تا قرن 7 هجری زمان حمله مغول ادامه داشت و تمدنی را ساخت که یکی از درخشان ترین و علمی ترین تمدن های جهانی گردید .
در نهضت ترجمه نقش ایرانیان باز به سزاست . به عنوان مثال نقش "خاندان بختیشو" را می توان نام برد . این خاندان که ظاهراً بر دین اسلام بودند . اما "مانوی" باقیمانده بودند . پس از این ترجمه ها و مدیریت وزیران و مشاوران کارآمد ایرانی خلفا بود که نوعی روش مدیریتی بوجود آمد که منجر به جذب و تشویق دانشمندان گردید . البته نقش تساهل برخی از خلفای تحت تأثیر را نسبت به سهل گیری به باورهای شخصی دانشمندان را نمی توان نادیده گرفت و همان باعث شد که دانشمندان یهودی – مسیحی – هندو – زرتشتی و مسلمان در کنار هم در مجمع های علمی به وجود آمده به ویژه در بغداد گرد هم آیند و هر یک به انتقال مواریث فکری ( تأکید ) و دانش و مهارت های قومی خود به یکدیگر بپردازند .

استاد پرویز شهریاری و دکتر جنیدی می نویسند :
خاندان های ایرانی که بهره ای از دانش داشتند به علت اغتشاش و ناامنی ای که در قرون ابتدایی ورود اعراب بر ایران مستولی شده بود ، علم خود را به صورت موروثی منتقل می کردند . در این رابطه به نام ( پورسینا ) و پیوندی که با کلمه ( سئنه ) ( پزشک ) در ایران باستان دارد اشاره می کنند و حتی دکتر جنیدی سیمرغ شاهنامه را نشانی از حکیمان دوران باستان می داند که در طول تاریخ رنگ افسانه گرفته است و اشاره می‌کند به اینکه علم سزارین نزد ایرانیان بوده است که همان ( رستم زایی ) است . که همین علوم به صورت موروثی انتقال یافته و در زمان آغاز شکوفایی تمدن اسلامی از دانش ایرانی به دانش اسلامی انتقال یافته است . در اینجا بد نیست به بخشی از آثار و علومی که ایرانیان در عهد شکوفایی تمدن اسلامی بنیان گذاران آن بوده اند اشاره ای شود . این علوم پس از ترجمه آثار دانشمندان عهد باستان ایران و یا با ذهنیت و خلاقیت دانشمندان ایرانی عصر تمدن اسلامی به وجود آمده است .

( زیج شهریاری ) کتابی است در نجوم که در زمان ساسانیان در عصر انوشیروان در ایران به زبان پهلوی نوشته شده بود و آن را (( ابوالحسن علی ابن زیاد تمیمی )) به عربی ترجمه کرد .

با توجه به این موضوعات باید گفت که ایرانیان به بسیاری از علوم و فنون آشنا بوده و بسیاری از این علوم و دانش ها و اختراعات ، برای اولین بار در جهان توسط ایرانیان انجام شده است و از ایران به دیگر کشورهای جهان انتقال پیدا کرده و تکامل یافته است .
با در نظر گرفتن این پیشینه ، به صورت محکم می توان گفت که نقش ایرانیان در تمدن درخشان اسلامی ، نقشی اصلی و محکم و انکار ناپذیر است و شاید هم بتوان گفت : اگر اعراب مسلمان ایرانیان را در کنار خود نمی داشتند به هیچ عنوان ، توان ساخت تمدن اسلامی را نداشتند . تأثیر مدیران ایرانی بر دستگاه اعراب و آگاه سازی آنان به انتقال و ترجمه متون باقیمانده از علوم ایرانی – هندی – سومری – یونانی – مصری و سپس مدیریت پس از آن باعث پایه گذاری تمدنی شد که خود مبدأ بسیاری دیگر از علوم گردیده این هم زمانی بود که اروپا درگیر مسایل و مشکلات ( خشکه مذهبی ) کلیسا بود .


[ سه شنبه 23 مهر 1392برچسب:,

] [ 23:8 ] [ مصطفی اتابکی ]

[ ]